به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ مسعود ملكياری در چهل و سومین نشست ترویج خواندن در این کتابخانه گفت: تاکنون هیچ ادبیاتی برای بچههای طلاق و کودکانی که پدر و مادر بد سرپرست و معتاد دارند تولید نشده است. ما درباره کدام کتاب باکیفیت و برای کدام کودکان صحبت میکنیم؟ تا زمانی که تلقی ما از ادبیات کودک اصلاح نشود، نمیتوان راجع به آن صحبت کرد.
وی با بیان این که متاسفانه ارگانهایی که با بچهها ارتباط مستقیم دارند از یک تلقی سنتی پیروی میکنند افزود: هر چقدر راجع به کیفیت با آنها صحبت میکنیم نتیجهاش کتابهای اخیری میشود که هماکنون دیده میشود.
این نویسنده گفت: بعضی از انتشارات همان کتابهای دهه ۶۰ را با جلدهای سخت و تصویرسازیهای زیبای ظاهری و رنگی به بازار کتاب میدهند هر چقدر هم با مسوول انتشارات آن ارگان صبحت میکنیم نمیپذیرند که تلقی، نسبت به کودک تغییر کرده است.
وی با بیان این که اولین مساله در تعیین کیفیت یک کتاب، تعین تلقی آن نویسنده از ادبیات کودک هست گفت: این تلقی مستقیم وارد جزییات و الگوهای داستانی ساختار قصه و شخصیتپردازیها و حتی مطلبی که میخواهند به بچهها بیاموزند، شده است.
ملکیاری با اشاره به این که یک نگاه انتزاعی نسبت به کیفیت ادبیات کودک داریم گفت: تلقی چه تاثیری در تولید یک اثر دارد؟ و چگونه میشود یک اثر را داوری کرد؟ چگونه از سلیقهها بیرون بیاییم؟ چگونه معیارهای جهان شمول را به عنوان معیار قرار بدهیم برای تولید ادبیات و برای داوری ادبیات، این تلقی بسیار اهمیت دارد.
این پژوهشگر ادامه داد: متاسفانه در داوریها متوجه میشویم که نویسنده باید درک درستی از ادبیات کودک داشته باشد و باید به جهان بعد از کنوانسیون حقوق کودک نیز بیاندیشد.
نویسنده اثر امیر ارسلان نامدار اضافه کرد: در تولید یک اثر باید کیفیت را بسنجیم و به نیازهای آنان اهمیت بدهیم و توقع داشته باشیم بچهها با کیفیت کتابهای ما ارتباط برقرار کنند؛ همچنین نیازهای کودک و نوجوان را در نظر بگیریم.
این منتقد افزود: اگر میخواهیم خواندن را ترویج کنیم باید به تولید ژانر وحشت نیز توجه کنیم زیرا بچهها با ژانرهای وحشت ارتباط خوبی برقرار میکنند و ما باید با کیفیت جهانی، کتابهای خوب ترجمه کنیم.
این نویسنده ادامه داد: کانون به عنوان ارگانی که بچههای زیادی را پرورش میدهد تولید ژانر وحشت را کنار گذاشته است، نتیجهاش این میشود که ناشرانی دست به انتشار کتابهای ژانر وحشت بیکیفیت میزنند و بچهها هم میخوانند که باعث آسیب اجتماعی میشود.
وی گفت: آسیب اجتماعی از کجا ناشی میشود؟ چهطور بچهها بهجز ژانر وحشت چیزی نمیخوانند. چه طور میشود شازده کوچولو را به دست آنان داد. تا این مساله حل نشود نمیتوان درباره ترویج خواندن صحبت کرد.
ملک یاری افزود: وقتی مسالهای را به کودکان میگوییم لزوما به آن مساله واقف نمیشوند کما این که خیلی سالها خیلی مسایل را به کودکان گفتیم به هیچ عنوان هیچ جوابی از آنها نگرفتیم چون واقف نشدند البته این حرف را من نمیگویم بلکه روانشناسان جهان میگویند.
ملک یاری گفت: وقتی میخواهیم کیفیت یک کتاب را تعیین کنیم باید سراغ موضوعات و معیارهای جهان شمول برویم درباره ساختار هم میشود پژوهشهایی انجام داد و ترجمههایی هم کرد.
وی تصریح کرد: ۴۳ نشست ترویج خواندن در کتابخانه مرجع کانون برگزار شده که باید مسوولان کانون به آن توجه کنند واقعا راجع به چه چیزی صحبت میکنیم؟ چهقدر باید مقاله نوشته شود؟ چهقدر کتاب نوشته شود تا تلقی از ادبیات کودک مدرن شود؟
این نویسنده گفت: چرا فقط باید یک منبع خوب در ادبیات کودک درباره فانتزی داشته باشیم که اون هم کتاب محمدهادی محمدی است، این ضعف ادبیات کودک و نوجوان ما را نشان میدهد.
وی یادآور شد: متاسفانه بچهها روز به روز از کتاب دورتر میشوند و روز به روز تعداد کودکان موبایل به دست بیشتر میشود. ما با تعداد محدودی از کودکان کتابخوان روبرو هستیم. اگر بخواهیم نشستها تاثیری داشته باشد کانون باید کتابهای محققان را چاپ کند.
ملک یاری گفت: انتقاد بزرگی به مجموعه رمان نوجوان امروز کانون است که ۲ جلد فانتزی شامل این مجموعه میشود که به اعتقاد من فانتزیهای دهه ۶۰ از این کتابها بهتر بوده است بقیه هم همه داستانهای رئال همان خاطرات دهه ۶۰ است که با وجود این کتابها ما چه چیزی را ترویج میکنیم؟ نباید فقط به دهه ۴۰ و ۵۰ کانون افتخار کرد بلکه باید همیشه به آن افتخار کنیم.
محمدهادی محمدی نویسنده ادبیات کودک و نوجوان نیز در این نشست با اشاره به این که کیفیت درک کردنی نیست بلکه کشف کردنی است، گفت: موضوع کیفیت و شناخت آن در ادبیات کودک چندان آسان نیست و تا نگاه شهودی نسبت به یک کتاب نداشته باشیم و درون کتاب جذب نشویم نمیتوانیم آن را درک کنیم.
این پژوهشگر افزود: معنا، کشف کردنی است نمیتوان معنا را با واژههایی ساخت که به ما امید میدهد امید در ذهن شکل میگیرد کتاب با کیفیت میتواند زندگی بچهها را دگرگون کند یعنی کودک را بهجایی برساند که بتواند در تنهایی دوام بیاورد.
این نویسنده گفت: داستان، برگشت پذیر است یعنی هرگز از ذهن کودک جدا نخواهد شد و تمام تلاش هنر این است که انسان را از پوچی رها سازد در هر جامعهای که نقش ادبیات کودک ضعیف است به بچهها توجهی نشده است.
نویسنده اثر ستاره بالدار افزود: وقتی کودکی کسی را از دست داده است مثلا پدر یا مادر را از دست داده و با حالت افسرده یک کتاب را میخواند زمانی که توانست از درون یک کتاب معناها را کشف کند زندگیاش متحول خواهد شد زیرا کودک، با شخصیت داستان همدلی میکند.
محمدی با بیان این که معناهایی که درون متن است و با تصویر همراه است تاثیرش خیلی بیشتر خواهد بود، افزود: وقتی تصویرگر بتواند آن فضاهای داستان را بسازد کودک را درگیر حسهای داستان میکند. برای این که کتابی با کیفیت باشد باید ویژگی ایجاد حس همدلی داشته باشد به خاطر سرنوشت و آینده بچهها کتابهای باکیفیت را تولید کنیم و درون قفسهها قرار دهیم.
این نویسنده ادامه داد: برای این که کیفیت کشف شود باید آن را به سطح معنا نزدیک کرد باید آن را در دسترس فیزیکی و ذهنی قرار داد. کتاب باید وضعیتی را برای کودک فراهم کند که بتواند داستان را درک کند و تجربهای را در اختیار کودک قرار دهد و تجربه زندگی را به او بدهد.
وی با اشاره به این که یک نویسنده باید درک درستی از ساختار کتابش داشته باشد گفت: کودکانی که سراغ آثار هنری میروند و کتاب میخوانند کنشگر هستند و از سطح زبانی بسته به موقعیت واکنشهای هیجانی آگاهانهتر میرسند. یک کتاب میتواند نگرشهایی را به کودک بدهد و فداکاری، شجاعت، همدلی و... را به کودک آموزش میدهد. کتاب باکیفیت سبب میشود که یک چرخش بزرگ در زندگی کودک پدیدار شود.
چهل و سومین نشست ترویج خواندن کتابخانه مرجع کانون روز دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴ با پرسش و پاسخ حاضران پایان یافت.
نظر شما